پروفایل اشتراکی tiwall

کانال رمان پژمان ونگار تیوال هنرهای تجسمـی - tiwall.com | تیوال مجموعه فیلم های دیوید اُ راسل | تیوال نمایش داماد سرخونـه - tiwall.com | تیوال نمایش شیرهای خان بابا سلطنـه | تیوال تئاتر - tiwall.com | تیوال نمایش کمدی هذیـان دو نفره | تیوال تئاتر | اخبار | گزارشی از «آبی مایل بـه صورتی» | تیوال | دیوار | حضور هنرمندان درون اجرای روز جهانی تئاتر نمایش “خواستگاران ... | تیوال نمایش شیرهای خان بابا سلطنـه |

کانال رمان پژمان ونگار

تیوال هنرهای تجسمـی - tiwall.com

به بهانـه حضور درون موزه هنرهای معاصر (1397/01/20) یکی از نوشته‌هایم را کـه سال گذشته به منظور جایی نگاشتم را بازنشر مـی‌کنم.

هراس گیلگمشی «روشن‌فکرانِ آخر هفته»
زاویـه دیدی کـه شیفتگان موزه‌ها هرگز بـه آن نمـی‌اندیشند

چهل سال بعد از نام‌گذاری روز هجدهم ماه مـی بـه نام روز جهانی موزه؛ نفس این «معابدِ حسرت‌آلودِ عصر طلایی سپری‌شده» بـه شمارش افتاده و دیگر کمتری هست که حاضر باشد فراغتش را مـهمانالت آن‌ها کند. کانال رمان پژمان ونگار چرا موزه‌ها دیگر آن‌قدرها هم مـهم نیستند؟

آلن‌رب‌گریـه نویسنده و فیلم‌ساز فرانسوی درون 83 سالگی درون یک مصاحبه گفت:‌ «کریستین یکی از دوستانم بود کـه در انجمنی بـه نام «انجمن‌ یـادمان‌ نشر‌ معاصر» کار مـی‌کرد. کانال رمان پژمان ونگار یک روز او با من تماس گرفت و گفت خیـال‌ دارم کلکسیون کاکتوس‌هایت را بخرم‌ تا‌ پس‌ از مرگت بـه حال خود رها نشوند‌! سرش‌ داد زدم کـه این زیباترین کلکسیون کاکتوس درون زوریخ‌ است‌ و 3500 گونـه مختلف کاکتوس‌ دارد. چیزی کـه زیـاد هست کاکتوس؛ نـه شرمنده، کانال رمان پژمان ونگار محال است. اما کریستین با خون‌سردی بـه من یـادآور شد درون فرانسه هم درخت‌ بلوط زیـاد‌ داریم؛ ولی وقتی همـین بلوط توسط ویکتور هوگو کاشته شده باشد، خیلی‌ با‌ بلوط‌های دیگر فرق‌ مـی‌کند. چند روز بعد او نـه‌تنـها کاکتوس‌هایم، بلکه تمام کتاب‌ها و بسیـاری دیگر از وسایل زندگی‌ام را با قیمتی بسیـار خوب خرید و متعهد شد که تا تمام آن‌ها که تا روزی کـه زنده باشم، نزد من باقی بمانند.» آلن کهن‌سال غرق درون اندیشـه بـه مصاحبه‌کننده مـی‌گوید: کانال رمان پژمان ونگار «او با وسایل زندگی و دل‌مشغولی‌هایم درون فکر ساخت و نمایشی بزرگ بعد از مرگم بود و من حتما تا آخرین لحظه بالا آمدن نفسم درون موزه خودم زندگی مـی‌کردم.» رب‌گریـه دو سال بعد درون 85 سالگی درگذشت و آن مصاحبه نیز با تیتر «در موزه خود زندگی مـی‌کنم» منتشر شد.

**********

۱
موزه‌ها آن‌قدرها کـه تاکنون فکر مـی‌کردیم، آن یگانـه قصر‌های آموزنده و تفکربرانگیز کـه نیکان روزگار بـه فراخور سعادتشان مجال راه‌یـابی بـه آن‌ها را درون طول ایـام زندگانی نصیبشان مـی‌کند، نیستند. هرچند که تا دلتان بخواهد ستایش و مبالغه درون مورد آن‌ها یـافت مـی‌شود، اما «ضدِ موزه‌ها» نیز این‌سو و آن‌سوی دنیـا بساط تنقیدشان بـه راه هست و با این‌که اغلب صدایشان شنیده نمـی‌شود، درون مذمت این دیرینکده‌ها کوتاهی نمـی‌کنند. یکی از این افراد موریس مرلو پونتی، فیلسوف فرانسوی هست که که تا وقتی زنده بود، هرگز حاضر نشد، بپذیرد موزه مکان بدردخوری است. او معتقد هست موزه‌ها بر اساس یک پیش‌داوری و با تزریق ‌رسوباتی تاریک قصد دارند بـه مردم بقبولانند تنـها آن‌چه اصیل است، حتما حفظ شود و آن‌چه اصیل نیست، سزاوار کمترین حراست و نگه‌داری است. بـه نظر مـی‌رسد مفهوم نـهفته درون این گفته پونتی حقیقتی نگران‌کننده با خود بـه همراه دارد. آیـا آن‌چه به‌عنوان آثار تاریخی و باستانی درون موزه‌ها بـه مراجعین نشان داده مـی‌شود، تمام تاریخ و جمـهورِ واقعیـات محقق‌شده درون ماضی است؟ بـه نظر مـی‌رسد حتما با افزون تردید درون انگاره‌های پیشینمان یک بار دیگر و از نو بـه موزه‌ها و کارکردهایشان بنگریم. موزه همان‌قدر کـه مـی‌تواند ایده رستگاری پیشینیـان را بـه ما نشان دهد، مـی‌تواند افشاکننده توهمِ پایـان و توهم بودن آمال آن‌ها نیز باشد. یک نوع آرزو و هراس گیلگمشی و یک منطقه مرزی افسون‌وار با خلسه‌ای ابدی.

۲
بیشتر ... دیدن ادامـه » کسانی کـه با بی‌مـیلی یـا نوعی اجبار موزه را به منظور سپری ساعاتی از اوقاتشان انتخاب مـی‌کنند، خیلی زودتر از آن‌چه پیش از آمدنشان بـه موزه فکر مـی‌د،الت بـه سراغشان خواهد آمد. درون چنین احوالاتی آثار محبوس درون محفظه‌های شیشـه‌ای بهترین سوژه به منظور پرتاب ما بـه تخیلاتمان مـی‌شوند. مثلا اگر استخوان‌های خردشده و روی‌هم انباشته‌شده چند هزار ساله ناگهان بـه یکدیگر متصل شوند، بهترین اقدام کدام است، یـا درون صورت دزدیده شدن این آثار چه اتفاقی مـی‌تواند بیفتد؟ گاهی به منظور حصول بـه پاسخی درخور پای محاسبه اعداد، ارقام و ارزش تجاری آثار را نیز بـه تخیلمان باز مـی‌کنیم. بـه همـین خاطر هست که آندره مالرو بر این باور بود موزه‌ها تخیل ما را فعال مـی‌کنند که تا خلاقیت‌های بشری را بـه یـاد بیـاوریم. اما شاید این گمانِ سانتی‌مانتال مالرو تمام حقیقت نباشد؛ چراکه موزه‌ها بیشتر برانگیزاننده تخیلات اقتصادی‌اند. بیل گیتس مـیلیـاردر و بنیـان‌گذار مایکروسافت نمونـه بارز یک گالری‌دار است. گیتس درون کنار مدیریت بر مایکروسافت یک مجموعه‌دار بزرگ هم است. او از نفیس‌ترین مجموعه‌های عتا اثر «یـادداشت‌های یک نابغه» لئوناردو داوینچی را درون خانـه‌اش دارد. این آثار به منظور او نشانـه چه هستند؟ یکی از پاسخ‌های نزدیک بـه حقیقت مـی‌تواند این باشد: تضمـین جایگاه او درون جهان اقتصاد!

۳
موزه‌ها به منظور شیفتگان همچون کلاسی درس، تامل‌برانگیز و پر از نکته بـه نظر مـی‌رسند. بهترین نقاطی کـه در آن مـی‌توان پرتره‌هایی از کتاب‌های پرشمار تاریخی موجود درون کتاب‌خانـه‌ها و کتاب‌فروشی‌ها را از نزدیک دید زد. آندره مالرو درون «موزه بدون دیوارها» موزه‌ها را تقدیس مـی‌کند و آن‌ها را اتحاد تاریخ و جاودانگی مـی‌داند. درون کتاب «ضد خاطرات» نیز بر آن هست که: «من موزه‌های عجیب و غریب را دوست دارم، زیرا آن‌ها با ابدیت بازی مـی‌کنند.» اما تلقیـات همـیشـه بـه شیرینی توصیفات مالرو نیست. واقعیت این هست که موزه‌ها مبتنی بر جعلی تاریخی از تاریخ هستند. هیچ‌نمـی‌تواند مدعی شود کـه آن‌چه به‌عنوان بازمانده‌های دوره‌ای تاریخی بـه ما نشان داده مـی‌شود، تصویری صحیح‌تر از آن‌چه موزه‌ها قصد دارند درون ذهن ما ثبت کنند، باشد. نوع پوشش و سبک زندگی دو دوره نزدیک بـه یکدیگر مـی‌تواند بسیـار راحت‌تر از پندار ما یـا کاملا متفاوت‌تر از آن‌چه درون تصوراتمان بدان آلوده شده‌ایم، باشد. موزه‌ها کارها را از چرخه شرایطی کـه آثار درون آن زیسته‌اند، دور مـی‌کنند و چنان مـی‌نمایند کـه مثلا آثار تمدن شوش یـا بین‌النـهرین یـا سیلک کاشان از همان آغاز درون لوور فرانسه گرد آمده‌اند. موزه‌ها این باور را مـی‌رسانند کـه هنرمندان جدا تافته‌هایی دورافتاده‌اند و موزه سعی دارد این نمونـه‌های «نبوغ» بشری را درون جایی جمع کند و به مثابه فخری به منظور بشریت بـه نمایش بگذارد. سال‌هاست کـه در هر شـهر و پایتخت بزرگ موزه‌های مختلفی فعال هستند؛ موزه‌هایی کـه اگر درون یک طرفشان عظمت هنرنمایی گذشته بـه نمایش گذاشته ‌شده، اما بخش‌های دیگرش نیز مبدل بـه نمایشگاه اشیـای غارت‌شده توسط پادشاهان کـه هنگام شکست دیگر ملت‌ها جمع‌آوری شده‌، گشته‌اند. نمونـه مـی‌خواهید؟‌ همـین موزه لوور خودمان کـه در قسمتی از آن تَلی از غنایم ناپلئون با غمـی ابدی – ازلی درون موقعیتی کاملا محزون گردآوری شده‌.

۴
اشیـای سرد و خاموش، قربانی‌های ایـام، پارچه‌های پیچ‌وتاب‌دار، البسه پرزرق‌وبرق، جواهرات درخشان یـا طلا و نقره، زمرد و یشم، اسباب منزل، چادر و خانـه، قالی‌ها، گلیم‌ها، بطری‌ها، ظرف‌ها، کمان‌ها، اسباب یدکی، آثار هنری بـه یغما رفته با توجیـه درون دسترس بودن همگان چنان شایسته پاس داشتن مـی‌شوند کـه گاه این واقعیت فراموش مـی‌شود کـه همـه آن‌ها درون زمان و موقع خودشان، درنـهایت چیزی فراتر از بهبودبخش و ارتقادهنده جریـان زندگی روزمره‌‌ نبوده‌اند. آن‌ها حتما ستوده شوند، چراکه موزه تاجر تجربه‌ها است؛ تجربه‌های تمدنی و تجربه‌های هنرمندانـه. مدعی فرهنگ است، خود را بر تجربه‌های زنده بنیـان مـی‌کند، و بر مدار آن‌ها مـی‌چرخد، درحالی‌که هیچ نسبتی با آن‌ها ندارد، جز آن‌که آن‌ها را درون محیط خود مـی‌خشکاند. موزه ابزار، وسایل، زیورآلات، عناصر تزیینی و وسایل درون گنجه یک خانـه و فرهنگ را جابه‌جا مـی‌کند و آن‌ها را سترون و عقیم مـی‌سازد.
نوربرت لینتن درون کتاب «تاریخ هنر مدرن» درون تحلیل جایگاه موزه مـی‌نویسد:‌ »موزه‌ها تبدیل بـه خزانـه اشیـای قیمتی تاریخ‌ شده‌اند، و آن‌چه درون آن‌ها مـی‌بینیم، تنـها جزئی بسیـار کوچک از دریـای تاریخ و اشیـای گران‌بهاست. درون موزه هیچ چیزی غیرمنتظره نیست، و هیچ مواجهه‌ای صورت نمـی‌گیرد.» موزه‌ها و تفکر پشت‌پرده آن‌ها حتی اگر آثار موجود درون آن‌ها نیز بخواهند چیزی بیش از خود را بـه ما بدهد، مانع مـی‌شود و نمـی‌گذارد کـه از حدود دیوارهای آن بیرون برویم. موزه مـی‌خواهد بـه ما نشان دهد کـه هر اثر نـه درون دل تاریخ، بلکه درون یک تقدیر ضروری رخ داده است. ما نیز شبیـه انسان‌هایی بی‌غرض تربیت شده‌ایم کـه درنـهایت درون محیط آرام موزه گام بـه گام قدم مـی‌زنیم و به جز پروای «فرم صرف» مطلوب دیگری درون سر نداریم.

۵
سال‌هاست کـه موزه رفتن حتی آن تفرعن و پُز همـیشگی طبقه متوسط را نیز همراه خود ندارد. دیگر مخاطبان موزه، چیزی فراتر از گردشگران روزهای تعطیل و روشن‌فکران آخر هفته نیستند و موزه‌ها با استراتژی‌ها و امکانات آب‌رفته‌شان چیزی فراتر از مکانی جان‌فرسا به منظور گذراندن فراغت درون افکار عمومـی شناخته نمـی‌شوند. تنـها دل‌خوشی و ضدعمل سال‌های اخیر مراجعین هم فقط خلق هویت و اعتباری جعلی و قشری با کمک یک موبایل و پایـه سلفی هست تا مگر راه نجات و رستگاری به منظور دو طرف به منظور مدتی فراهم شود. موزه‌ها همچون آرزویی جاودانـه و مومـیایی شده‌اند. بسیـاری از آن‌ها بـه قتلگاهی مخوف مـی‌مانند کـه اشیـای آن‌ها همچون تونل وحشت شـهرهای بازی هراس را مثل یک سمفونی رعب‌آور نت بـه نت برایمان مـی‌نوازند. تکه‌های مستعمل باقی‌مانده از یک روایت تاریخی همچون بندگانی شرمگین مـیزبان نگاه‌های مراجعین هستند و اشیـای موجود درون موزه‌ها درون دنیـایی بی‌حرکت و در خویش فرورفته بـه تبعیر سارتر فی‌نفسه غنوده‌اند.
مارشال برمن زندگی خیـابان را بـه نوعی « گروهی» تشبیـه کرده است. بـه زعم برمن شـهر محمل تجربه‌هاست؛ تجربه‌های زنده. درون اندیشـه او خیـابان درون مقابل تجربه‌های موزه‌ای قرار مـی‌گیرد. خیـابان یعنی جست‌وجو به منظور زیبایی درون جایی کـه گمان نمـی‌رود زیبایی درون آن‌جا یـافت شود. این دستور از روزگار مارو انگلس، دیکنز و داستایوسکی از احکام پایـان مدرنیسم بوده است. موزه‌ها اما با بزرگ شدن دنیـای کودکان بعد از نخستین بازدیدهایشان درون سنین پایین همانند قهرمان شکست‌خورده داستان‌ها، خلع سلاح مـی‌شوند و اگر چندین دهه بعد بار دیگر تجربه بازدید نصیب آن کودک کـه یحتمل بـه مـیان‌سالی رسیده حاصل شود، مشاهدات تنـها بـه برآمدن آهی نوستال‍ژیک منجر خواهد شد. عصر طلایی موزه‌ها سر رسیده است. موزه خوابی زمستانی و شاید فرصتی خوب به منظور گذراندن مرخصی ساعتی سربازان درون روزهای سرد آن شده هست و دیگر هیچ.

۶
تجربه زیست ونگوگ به‌عنوان یک نقاش و هم‌چنین دوستی او با گوگن و تاثیری کـه این دوستی بر نقاشی او گذاشت، یکی از تجربه‌های غمگنانـه هنری است. گوگن به منظور ون‌گوگ معنای جهان و هستی نقاشانـه بود، ون‌گوگ بدن خویش را مثله کرد که تا به گوگن تقدیم کند و به او کـه نمونـه غایی نقاشی مـی‌دانستش، بپیوندد. گوش خود را برید که تا خود را درون کلیت نقاشانـه و وجود گوگن غرقه کند و نقاشی خود را تطهیر کند. بعد از آن‌که ونگوگ با چاقو درون پی گوگن افتاد و گوگن از پیش او رفت، دو صندلی درون دو فرم متفاوت با چیدمانی متمایز تعبیـه کرد و به تصویر کشید. یکی از آن خود و دیگری از آن گوگن.
صندلی گوگن با شمع، کتاب و به‌صورتی زیبا بـه تصویر درآمد و صندلی ون‌گوگ غم‌زده، دلگیر و ماتم‌زده از فراغ گوگن درون سکوتی جاوید زانو درون بغل گرفت. درون این دو تصویر ما با «پیپی خاموش درون تقابل با شمعی روشن» و «کیسه توتون درون تقابل با دو رمان کـه با کاغذی روشن و سرزنده پوشانده شده‌اند» مواجه مـی‌شویم. درون این دو اثر سبک ون‌گوگ، اتودها، غم‌ها و دردهای او، فراق و وصل او با گوگن آشکار است. موزه با این دو اثر چه مـی‌کند؛ یکی را بـه موزه‌ای درون پاریس و دیگری را بـه نیویورک مـی‌برند. نیرویی پنـهان تنـها دوست دارد انبار اشرفی‌اش را سال بـه سال فربه‌تر کند و با تنظیم مانیفستش بر محور شفقت بـه خلق، رذایل کاسب‌کارانـه و حسِ تملک و جلوه‌فروشی با آن را ارضا کند.

۷
ناظران معصوم و گاهی بی‌شناسنامـه و سرراهی تاریخ نیز درون دوئل نابرابر آنتاگونیست و پروتاگونیست پیرامون موزه قربانیـان ابدی هستند. خنده‌ای از سر تمسخر، خمـیازه‌ای از فرط عدم جذابیت، عکسی تبخترآمـیز بـه رسم یـادگاری با آن‌ها و دست‌های نوازشگر هرازچندگاهِ کارشناسان باستان‌شناسی موزه تنـها قرین و همدم‌های آنان هستند. منجمدشدگان موزه‌ها همچون «اختاپوس‌ها» و «خرچنگ‌ها» اسرارآمـیزند. هیچ نشانـه‌ای از تجربه‌های زیست اولیـه درون آن آثار نیست. آن‌ها صرفا ابژه‌های نگاه ما هستند و خود نمـی‌توانند نگاه کنند، چراکه دیدن و حرکت با هم روی مـی‌دهند و در هم تنیده شده‌اند. حال آن‌که آن‌ها درون جای خود خشک ایستاده و در قالب مقررات و ضوابط گاهی جابه‌جا مـی‌شوند. موزه آثارش را کـه در هیجان و تب و تاب یک زندگی آفریده شده‌اند، بـه عجایبی از جهانی دیگر تبدیل مـی‌کند، و نفس زنده آن‌ها را درون فضای پر از رخوت و تحت شیشـه‌های محافظتی مـی‌گیرد. ستاره اقبال موزه‌ها چه از نوع مادام توسویی و آرمـیتاژی‌اش و چه از کلبه‌‌های محقر جهان سومـی‌اش درون دو دهه اخیر افول کرده. آن‌ها هستند کـه باشند و ما نیز مـی‌رویم کـه رفته باشیم و بلکم بر سیـاهه سلفی‌های پرزرق‌وبرقمان افزوده شود. وقت آن فرا رسیده هست که درون قرن بیست‌ویکم یک بار دیگر از خود بپرسیم موزه‌ها چه مـی‌دهند؟ چه مـی‌گیرند؟ ما را بـه کجا مـی‌برند؟ آیـا موزه مـیراث‌دار اصیل‌ها درون مقابل نااصیل‌ها است، یـا آن‌که فقط هوشیـاری دزدان را بـه ما مـی‌دهد؟




[تیوال هنرهای تجسمـی - tiwall.com کانال رمان پژمان ونگار]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 20 Jun 2018 13:10:00 +0000



کانال تلگرام راسل

تیوال مجموعه فیلم های دیوید اُ راسل

اعضا: کانال تلگرام راسل ۱۶۹,۵۴۳ نفر

برنامـه‌ها: ۱۸,۸۹۸ برگه

عکاسی: ۷,۱۴۹ آلبوم

رادیو آوای تیوال: ۴,۴۱۲ برنامـه صوتی

برنامـه فروخته‌شده: +۹,۲۷۰ برنامـه

بلیت خریداری‌شده: +۱,۹۱۶,۰۰۰ بلیت

مـیانگین بازدید روزانـه: +۱۰۰,۰۰۰ بازدید صفحه

آغاز بـه کار: شـهریورماه ۱۳۹۱

. کانال تلگرام راسل . کانال تلگرام راسل ، کانال تلگرام راسل




[تیوال مجموعه فیلم های دیوید اُ راسل کانال تلگرام راسل]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 17 Jul 2018 14:11:00 +0000



داماد سرخونه

تیوال نمایش داماد سرخونـه - tiwall.com

📅  ۲۵ شـهریور که تا ۲۷ مـهر ۱۳۹۴

⏰  ۱۹:۰۰

⏳  ۲ ساعت

💳 بها: ۲۰,۰۰۰ تومان

نویسنده و کارگردان: فرهاد راد

بازیگران: آرش ابراهیم زاده، داماد سرخونه مـهسا رهبری، حمان اجاقلو، مـهسا سالکی، تیـام صدقی

تهیـه کننده: فرهاد راد


دستیـار کارگردان: داماد سرخونه مـهسا رهبری
موسیقی: امـیر جلیلوند
طراحی حرکات فرم: سینا رضا قلی، حسام صادقی
هنرمندان گروه فرم: سینا رضا قلی، حسام صادقی، نوید فاخری، سعید اکبری، علیرضا آلبوغبیش، کامـیار چابک، ارشیـا شجاعی، رسول نوروزی، سهند مقدسیـان

عسل و مموتی زن و شوهری نسبت بـه هم بی توجه و در آستانـه طلاق هستند ، اما وقتی عسل متوجه مـی شود کـه دو نفر از دوستانش مـی خواهند به منظور سرک کشیدن درون زندگی وی بـه منزل او بیـایند تصمـیم مـی گیرد شرایطی ترتیب بدهد کـه دوستانش متوجه داماد سرخانـه بودن همسرش نشوند.

تلفن رزرو: ۰۹۱۹۵۹۰۹۴۱۹
مکان نشانی: بزرگراه همت غرب، بعد از بوستان جوانمردان، دهکده المپیک، خیـابان ورزش شرقی
تلفن:  ۴۴۷۶۴۰۸۶
نمایش داماد سرخونـه عسل و مموتی زن و شوهری نسبت بـه هم بی توجه و در آستانـه طلاق هستند ، اما وقتی عسل متوجه مـی شود کـه دو نفر از دوستانش مـی خواهند به منظور سرک کشیدن درون زندگی وی بـه منزل او بیـایند تصمـیم مـی گیرد شرایطی ترتیب بدهد کـه دوستانش متوجه داماد سرخانـه بودن همسرش نشوند.
تلفن رزرو: ۰۹۱۹۵۹۰۹۴۱۹
فرهاد راد 2015-09-16 2015-10-19
سینما تئاتر المپیک

بزرگراه همت غرب، بعد از بوستان جوانمردان، دهکده المپیک، خیـابان ورزش شرقی


. داماد سرخونه . داماد سرخونه




[تیوال نمایش داماد سرخونـه - tiwall.com داماد سرخونه]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 23 Jul 2018 04:31:00 +0000



اینستاگرام بهزاد حیدری

تیوال نمایش شیرهای خان بابا سلطنـه

📅  ۱۳ دی که تا ۱۹ اردیبهشت

⏰  ۲۱:۳۰

⏳  ۲ ساعت

💳 بها: ۲۵,۰۰۰، اینستاگرام بهزاد حیدری ۳۵,۰۰۰ و ۴۵,۰۰۰ تومان

نویسنده و کارگردان: افشین هاشمـی

بازیگران: گلاب آدینـه، محمّدرضا مالکی، شـهرام مسعودی، علیرضا ناصحی، سروش طاهری، مـهرداد باقری، افشین هاشمـی، فاطمـه حیدری‌فر، مسیح کاظمـی، ریحانـه سلامت، الناز سلیمانی، احسان بیـات‌فر، مانیـا علیجانی، مـیلاد رمضانی‌ورجاوند، مـهدی پناهی، محمد دائی چین، مبین دودانگی، شـهروز زعفر، معین طاهری‌طاری، صابر گل‌محمّدی و مونا فرجاد


موسیقی: اینستاگرام بهزاد حیدری گروه ول شدگان
تار: مـهران فلاحی
کمانچه: بهزاد حسن زاده
تمبک: محمد نوبهار، امـیرحسین انصافی
دستیـار گارگردان: مـینا صفدری
مدیر تولید: احسان بیـات‌فر‌
طراح صحنـه: احمد ساکت
ساخت دکور: اسدالله فراهانی
دستیـاران صحنـه: سعید قاسمـی، علی دولتیـاری
طراح لباس: نرمـین نظمـی
جامـه دار: هما خداجوی
چهره پرداز: نسرین آجرلو
عکس: مریم تخت کشیـان
ساخت تیزر: مـهیـار بهمنش
مدیر تبلیغات: مریم تخت کشیـان
مشاور تبلیغات: سارا حدادى (مکث)
تبلیغات مجازى: ایلیـا شمس (تئاتر بازها)
نور: محمد رسولی
طراح حرکت: حمـیدرضا جوکار
ساخت عروسک: هما خداجوی
ساخت صدا: عرفان یزدی

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۶ سال خودداری نمایید.

طرح بهای بلیت:
از ردیف ۱ که تا ۶: ۴۵،۰۰۰ تومان
از ردیف ۷ که تا ۱۱: ۳۵،۰۰۰ تومان
از ردیف ۱۲ که تا ۱۴: ۲۵،۰۰۰ تومان
بخش خارج از ظرفیت: ۲۵ هزار تومان

مکان نشانی: خیـابان نوفل‌لوشاتو، تقاطع خیـابان رازی
تلفن:  ۶۶۷۶۰۵۳۰-۶۶۷۵۱۰۴۶-۶۶۷۶۳۵۶۹
اخبار وابسته ویدیوهای وابسته
نمایش شیرهای خان بابا سلطنـه افشین هاشمـی 2018-01-03 2018-05-09
پردیس تئاتر شـهرزاد - سالن یک

خیـابان نوفل‌لوشاتو، تقاطع خیـابان رازی

4.28 از 5 بر اساس 164 امتیـازدهی


. اینستاگرام بهزاد حیدری . اینستاگرام بهزاد حیدری




[تیوال نمایش شیرهای خان بابا سلطنـه اینستاگرام بهزاد حیدری]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 24 Jul 2018 06:38:00 +0000



تاترهای درحال اجرا اصفهان

تیوال تئاتر - tiwall.com

دوستان عزیز طبق صحبت های قبلی درمورد نحوه ی صحیح عکاسی درون تئاتر با اجازه و سپاس از دوست هنرمند وفرهیخته ی عکاسمان آقای رضاجاویدی متنی را کـه دراین باره نوشته و برای همکاران شان منتشر کرده اند ،درج مـی کنم به منظور اطلاع ما مخاطبان و احقاق حقوقمان به منظور داشتن شرایطی مناسب جهت دیدن یک نمایش ، تاترهای درحال اجرا اصفهان وهم اطلاع دوستان عکاس کـه واقعا از آنـها مـیخواهیم با مطالعه این متن ،آنرا الگو قرار دهند که تا تاتر کماکان ، درون محیطی انرژی بخش و دلچسب اجرا شود .
"ازهمـیاری گرامـی تیوال مـی خواهیم این نوشته را به منظور مدتی پررنگ نمایند که تا در معرض دید همگان قرار گیرد."
با سپاس بسیـار
**

سلام
وقت شما بخیر
ضمن عرض ادب و احترام خدمت دوستان و همکاران حرفه ای و پیشکسوتان عکاسی
خدمت اون دوستانی کـه تازه وارد این عرصه شدند و اولین تجربه های عکاسی تئاتر رو دارن پشت سر مـی‌گذارند،
عاجزانـه خواهش مـی کنم بـه این موارد دقت بفرمایید
این ها مواردی نیستند کـه قانون ممنوع کرده باشـه و اگر رعایت نکنیدی بتونـه شما رو بازخواست کنـه
اما بسیـار مـهم هست به منظور وجهه کاری عکاسی تئاتر و احقاق حقوق مخاطب محترم تئاتر موارد زیر رعایت شود:

1) عکاسی با فلاش و دوربینی کـه چراغ فودارد، دست بردن درون نورپردازی کارگردان محسوب مـی شود و با اینکه شما تشریف ببرید روی صندلی داخل صحنـه بشنید تفاوتی نمـی کند.

2) ... دیدن ادامـه » صدای بیپ فودوربین بـه راحتی درون اولین صفحه منوی تمام دوربین ها قابل خاموش است، این صدا حواس پرتی زیـادی ایجاد مـی کند، بـه یکی از دوستان عکاس گفتم چرا این صدا رو خاموش نمـی کنی درون زمان اجرا، گفت صداش رو دوست دارم کـه البته حرف شون متین، بنده هم دوست دارم درون سالن نمایش محسن چاوشی رو با صدای بلند گوش بدم اما به منظور این کار از هدفون استفاده مـی کنم که تا مزاحم بقیـه نباشم.

3) لحظات سکوت نمایش اغلب جزء تاثیر گذار ترین زمان های نمایش هستند، بـه هیچ عنوان درون سکوت نباید صدای شاتر شنیده شود، اگر صحنـه فوق العاده ای درون سکوت نمایش دیدین، مـی تونید با فشردن نیم شاتر و قفل فومنتظر اولین صدا درون صحنـه باشید که تا هم اون لحظه رو از دست نداده باشید و هم مورد اعتراض تماشاچی واقع نشید.

4) دست جمعی بـه عکاسی نمایشی کـه اجرای عکاسانش نیست تشریف نبرید، بسیـار دیده شده خانم و آقا ویـا حتی سه نفر درون یک ردیف درون لحظات جذاب هم زمان شاتر مـی زنند و بعد عها رو باهم مقایسه مـی کنند.

5) نور صفحه دوربین درون منوی گوشی بـه راحتی قابل تنظیم است، حتما نور رو درون کمترین حالت قرار بدین.
وقتی تنظیمات شما از یک صحنـه درست باشد و عمناسبی گرفتین غالبا باقی عها از همان صحنـه اگر نور تغییر نکرده باشد، درست خواهد بود، بـه دوربین و هنر عکاسی تون اعتماد کنید و تک تک فریم هاتون رو چک نکنید.

6) به منظور دوربین های عکاسی کلید شاتر به منظور ثبت لحظه ها قرار مـیدهند و برای دوربین های فیلمبردای کلید رکورد کـه 25 الی 30 تصویر بر ثانیـه بـه صورت مداوم از صحنـه عکسبرداری مـی کند. تاترهای درحال اجرا اصفهان جدای از دوربین های بدون آینـه و بریج کـه کیفیت دوربین های دی اس ال آر رو ندارند، شاتر تمام دوربین ها صدای بـه وضوح قابل شنیدنی دارد، خوب بـه صحنـه نگاه کنید و مانند یک شکارچی کـه تعداد تیرهای محدودی دارد، لحظات خاص رو شکار کنید، اگر قرار باشـه ما به منظور هر لحظه ای شاتر بزنیم بعد ارزش پردازشی کـه در ذهن عکاس هنگام گرفتن عرخ مـی دهد چه مـی شود؟
حداقل بین هر شاتر دو دقیقه زمان بدین مگر اینکه صدای موسیقی یـا بازیگر اونقدر بلند باشد کـه صدای شاتر شنیده نشود.
اگر دوربین مجهز بـه سایلنت شاتر دارید مجاز هستید فقط کمـی بیشتر شاتر بزنید.

7) اگر بـه دلایلی حتما مایل هستید تعداد زیـادی عکس، از یک نمایش بگیرید، فقط درون اجرای ویژه عکاسان بـه دیدن نمایش تشریف ببرید.

8) بـه غیر از اجرای عکاسان کـه شرایط ویژه خودش رو داره، درون زمان اجرا نباید حرکت کنید درون سالن، رفتن داخل صحنـه باعث مـیشـه تمام فوچشم تماشاچی از صحنـه بـه سمت شما برگرده، این اتفاق اگر درون ردیف اول وسط هم نشسته باشید موقع چک عها درون صفحه دوربین هم پیش مـیاد کـه باید با دقت این کارو انجام بدین که تا چشم تماشاچی بـه سمت دوربین شما نچرخه.

این ها مواردی هستند کـه تقریبا تمامانی کـه به صورت حرفه ای کار عکاسی تئاتر رعایت مـی کنند، بعد اگر مایل هستین بـه جای تازه وارد ، حرفه ای بـه نظر برسید، مـی توانید بـه عنوان اولین گام های عکاسی تئاتر موارد بالا رو رعایت بفرمایید.
از همـه دوستان هم خواهش دارم به منظور اینکه بیشتر از این بـه نفهمـی و شعور پایین متهم نشیم، اگر بـه همچین مواردی برخورد کردین خیلی محترمانـه حتما تذکر بدین که تا فضای عکاسی تئاتر بهتر و مناسب تر هم به منظور عکاس و هم به منظور تماشاچی تئاتر باشد.
با احترام
رضا جاویدی

. تاترهای درحال اجرا اصفهان : تاترهای درحال اجرا اصفهان




[تیوال تئاتر - tiwall.com تاترهای درحال اجرا اصفهان]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 20 Jul 2018 09:21:00 +0000



نمایش پنج نفره طنز

تیوال نمایش کمدی هذیـان دو نفره


. نمایش پنج نفره طنز . نمایش پنج نفره طنز : نمایش پنج نفره طنز ، نمایش پنج نفره طنز




[تیوال نمایش کمدی هذیـان دو نفره نمایش پنج نفره طنز]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 13:47:00 +0000



گزارشی از تئاتر ایران به روایت آمار

تیوال تئاتر | اخبار | گزارشی از «آبی مایل بـه صورتی»

چندوقت پیش بود کـه در پی اعلام آمادگی‌ام به منظور کمک بـه طرحی از کمـیته امداد با من تماس گرفتند. گزارشی از تئاتر ایران به روایت آمار درون پاسخ بـه اینکه چه کمکی باشد و فرزند یتیم باشد یـا بدسرپرست و ساکن کجا و همـه سوالات دیگر پاسخ دادم کـه فرقی نمـی‌کند، گزارشی از تئاتر ایران به روایت آمار اما انگار بـه سوال ت کـه رسید، اوضاع عوض شد. گزارشی از تئاتر ایران به روایت آمار تفاوت ایجاد شد. بی‌درنگ جواب دادم .
هرکدام از ما تجربه‌ای متفاوت از ت داریم کـه حداقل آن، ت خودمان است. زندگی روزمره‌مان، تعاملات و برداشتی کـه از خودمان درون قالب ت‌مان داریم.
«آبی مایل بـه صورتی» نمایشی هست با صحنـه‌ای بـه غایت تارییـاه. با پله‌هایی افتان و خیزان کـه هرکدام از شخصیت‌ها از آن بالا مـی‌آیند، داستانشان را روایت مـی‌کنند و در تاریکی فرو مـی‌روند. همـه را انگار تشابه درون دردی از جنس ت بـه هم گره‌ زده است.
کارگردان کـه خودش راوی داستان است، دفترچه‌ای دارد از شخصی بـه نام شـهرزاد کـه نوشته است: گزارشی از تئاتر ایران به روایت آمار «اگر خوب خوبش رو بخوای، خود کلمـه زن و مرد چیزی بیش از یک توهم نیستند. هیچ مردی صددرصد مرد نیست و هیچ زنی هم صددرصد زن نیست. اگر اینجوری بود، همـه ما تبدیل مـی‌شدیم بـه یـه مشت هیولا.»
قصه شروع مـی‌شود و ما شخصیت‌ها را مـی‌شناسیم کـه هیچ کدامشان تماما زن یـا صددرصد مرد نیستند. شاید از معدود صحنـه‌هایست کـه بی‌آنکه درون آن خبری از تحقیر و تمسخر باشد، مردانِ روسری بـه سر را مـی‌بینیم.
قصه روی انواع مختلفی از نارضایتی‌های کـه در جامعه امروز ما قابلیت بیـان را دارد، دست گذاشته هست و قصه رنج‌هایشان را برایمان روایت مـی‌کند. از هر مافرودیت (دو) مـی‌گوید کـه تبعید شده، طرد شده. با تکه‌تکه‌شدن عروسکی کـه برایش نمادی از هویت ‌اش بوده، نابود شده و هنگامـی کـه دریچه امـیدی از دنیـای پزشکی و حمایت اجتماعی برایب هویت بـه رویش گشوده شده، تولدی دوباره یـافته است. او امروز مـیترای ناتمام نمایشنامـه ایست کـه کلاه‌گیسش را درون انتهای نمایش بیرون مـی‌آورد و از همـه راه‌های نرفته پیش‌رویش ناامـید مـی‌شود.
امـیر یک transgender زن بـه مرد هست که بعد از عمل تغییر ت وقتی کـه دارد زندگی‌اش را سروسامان مـی‌دهد، احساس تعلقی کـه به فرزند خود دارد، او را بهم ریخته هست و نمـی‌تواند از بعد احساس والدگونـه‌اش درون کالبد مردی کـه فرزندش او را طرد مـی‌کند، برآید. امـیر شکست مـی‌خورد.
یک ترنس دیگر نمایش اما هنوز دارد مـی‌جنگد. امـید دارد و حمایت خانواده را و منتظر تولدی دوباره است.
ملک زنی هست بی‌پناه کـه تنـها سرمایـه‌اش را تش مـی‌داند. مادریست بـه ظاهر بی‌عاطفه کـه فرزندش را فروخته هست اما شـهرزاد قصه را بـه خانـه‌اش راه داده و مراقبت مـی‌کند.
حسین یست کـه گیس‌هایش را با حسرت بریده و در جیبش نگه مـی‌دارد. خودش را درون لباس پسرها پوشانده که تا آسیب‌ها را از خودش دور کند.
بابا دایی مردی از نسل گذشته هست که زندگی‌اش را پای تنـها عشق بـه وصال نرسیده‌اش گذاشته و از خودش گذشته و پسرش را بزرگ کرده است. همان شـهرزاد قصه را.
بی‌سبب نیست کـه همـه ‌چیز تارییـاه است. صحنـه، لباس‌ها و آینده‌ای کـه شخصیت‌ها با سر‌های چرخیده از بعد شانـه‌هایشان بـه آن مـی‌نگرند. یک شخصیت دیگر هم است. مادرِ نمایش کـه پزشک آگاهیست. او نوعی متعالی از همـه ماییم. همـه ما کـه نمایش را مـی‌بینیم. همـه مردمـی کـه کلیت موضوع را مـی‌دانیم و ظاهرا درک مـی‌کنیم. حس همدردی‌مان را برمـی‌انگیزد، اما اگر موضوع برایمان شخصی شود، پذیرش‌اش را نداریم و گویی بیش از حد درون قالب‌هایی از پیش تعیین‌شده خودمان فرو رفته‌ایم.
مادری کـه در پایـان با اشاره بـه دستبند‌های صورتی و آبی وقت تولد نوزاد کـه ت را متمایز مـی‌کند، به منظور فرزندش مـی‌نالد کـه دلم برایت تنگ شده «آبی مایل بـه صورتی» من.
اوریـانا فلاچی درون نامـه‌ای بـه کودکی کـه هرگز زاده نشد، مـی‌نویسد: «کوچولو! آدم‌بودن عبارت قشنگیـه، چون فرقی بین زن و مرد نمـیذاره! قلب و مغز آدما ت نداره»
نمایشنامـه درون بین همـه سیـاهی‌ها تمام مـی‌شود. با شخصیت‌هایی صورتی، آبی، یـا رنگ‌هایی متمایل بـه این دو کـه ناامـیدانـه درون جست‌وجوی رنگ دیگری هستند. رنگی کـه فلاچی درون قلب و مغز آدم‌ها بـه آن اشاره کرد. رنگ سفید.

منبع: روزنامـه شـهروند




[تیوال تئاتر | اخبار | گزارشی از «آبی مایل بـه صورتی» گزارشی از تئاتر ایران به روایت آمار]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 01 Jul 2018 08:17:00 +0000



ناصر آویژه متأسفانه هنوز توجه جدی به تئاتر کودک نمی شود

تیوال | دیوار

نمایش: ناصر آویژه متأسفانه هنوز توجه جدی به تئاتر کودک نمی شود خاطرات و کابوس های یک جامـه دار از زندگی و قتل مـیرزا تقی خان فراهانی

خاطرات و نظر گاه‌هایی از "خاطرات و کابوس‌های یک جامـه دار از زندگی و قتل مـیرزا تقی خان فراهانی"...!
 تالار وحدت تهران اخیراً شاهدآخرین  أجرای نمایشی کم نظیر بـه نام: "خاطرات و کابوس‌های یک جامـه دار از زندگی و قتل مـیرزا تقی خان فراهانی"بوده است
قصد ازنگارش این سطوردر وهله نخست تشکری صمـیمانـه و صادقانـه هست از علی رفیعی و گروه هم کارانش درآفرینش این نمایش کـه پس از مدت‌ها موجد هوایی تازه درون فضای تئاتر کشورشدند و پس از آن بیـان نظرگاه‌هایی درون معرفی و نقد این نمایش 
یکم: متن نمایش:
الف: روایت و نقشـه نمایش:
روایت نمایش  بر پایـه ساختن  واقعیت بر بستر استعاره‌ای عمـیق است
نمایش از انتهای قصه  با صحنـه قتل امـیر کبیر  درون فین کاشان آغاز مـی‌شود  و صحنـه آرایی نمایش نیز فضای و خزینـه مقتل مـیرزا تقی خان را درون ابتدای نمایش بـه خوبی ایجاد مـی‌کند، ناصر آویژه متأسفانه هنوز توجه جدی به تئاتر کودک نمی شود بقیـه نمایش بر بستر همـین آب ادامـه دارد، اما این آب دیگر فین تنـها نیست، کشور ایران هست کشوری کـه خون امـیرکبیر درون آن ریخته شده هست چنانکه خون بسیـار آزادمردان دیگر کـه دل درون گرو  بهبودش داشته‌اند. ناصر آویژه متأسفانه هنوز توجه جدی به تئاتر کودک نمی شود نمایش روی آبی اجرا مـی‌شود کـه مـیرزا آقاخان نوری و بسیـار امثال او سر درون آن مـی‌شویند(صحنـه سر شستن مـیرزا آقا خان درون نمایش اجرا مـی‌شود) و وطن را بـه وجود ناپاک خود  ملوث مـی‌کنند، بسترِ آبی که  سفیر مختار انگلیس با چکمـه‌های مـهاجمش -چنانکه درون دنیـای واقعی-آن را لگد کوب مـی‌کند.
طرفه اینکه همـه این اتفاقات هم درون فضای واقعی نمایش و هم درون فضای  تمثیلی آن   یعنی کشور ایران اتفاق مـی افتد ... ناصر آویژه متأسفانه هنوز توجه جدی به تئاتر کودک نمی شود و مساله شایـان توجه تناسب این واقعیت  و استعاره هست که بـه گونـه‌ای استادانـه   بر هم مـی‌نشیند و هرگزحالتی مصنوعی یـا شعاری بـه خود نمـی‌گیرد
ب: روایت تاریخی نمایش:
داستان نمایش  روایتی آزاد هست و نویسنده عهدی بر تاریخ نگاری صرف نبسته هست -که اساساً ساز وکار  نمایش خلاق نیز چنین هست نـه ارائه یک نسخه تاریخی صرفاً کتابخانـه‌ای-، اما که تا حد قابل قبول امانتدار تاریخ بوده هست و، نقش خود امـیر کبیر، مـهد علیـا،شاهزاده‌های قجری، سفیر انگلیس و .... همـه بر جاده‌ای مـهربان با روایت واقعی تاریخی- با درجاتی دخل و تصرف داستانپردازانـه  ملزوم -پیش مـی‌رود. نکته قابل توجه و ویژه این متن عنایت بـه نقش عزت الدوله همسر مـیرزاتقی خان و شاه درون این داستان و نوعی هویت مستقل بـه این شخصیت  مـهم درون کنار امـیرکبیرو زندگی پر زیر وبالای  اوست کـه جایش بدین شکل و سیـاق در  نسخه‌ها و روایـات تاریخی متقدم خود غایب بوده هست و بدیع و قابل ستایش بـه نظر مـی‌رسد
نکته قابل نقد متن شاید اغراق بدون فایده بر ناپختگی شخصیت ناصر الدین شاه و بلاهت مـیررا آقاخان نوری است  ، البته گاهی عنصر  اغراق درون داستان  به منظور روشنگری و  درشتنمایی  لازم مـی‌نماید، اما درون این نمایش ظاهرالامر نویسنده  چیره دست طرفی از این اغراق نبسته  و معصیتی بی لذت شاید مرتکب شده است... بـه بیننده درون این نمایش مستمسکی به منظور آن حد خامـی و نادانی ناصرالدین شاه نمـی‌یـابد و ارائه شخصیتی کمـی واقعی‌تر از او بـه نظر بـه پیوستگی کل نمایش کمک بیشتری مـی‌کرده است، این مـهم درون باره مـیرزا آقاخان نوری هم بـه طریق اولی صادق است؛ مـیرزا آقا خان نوری شخصیتی وابسته اما دانا و آگاه بـه تاریخ (حداقل نـه آن مقدار نادان کـه در نمایش آمده)بوده هست و درون بدبینی شاه جوان بـه امـیرکبیرو حذف او  نقش موثری داشته هست و معلوم نیست وجود او بـه عنوان دشمنی ضعیف با بلاهت زیـاد درون برابر امـیر کبیرچه کمکی بـه روند نمایش کرده است، شاید ارائه چهره‌ای واقعی‌تر از ایشان بـه عنوان دشمنی قوی درون برابر مـیرزاتقی خان اعتبار بیشتری را هم به منظور نمایش و هم به منظور شخصیت محوری آن، امـیرکبیر، ایجاد مـی‌نمود
ج: متن ادبی نمایش:
نثر این نمایش بسیـار زیبا، گوش نواز، خواندنی و مـهمتر ازهمـه شاید، درون خدمت کل نمایش است؛ هیچ تلاشی به منظور مغلق نویسی بـه نظر نمـی‌رسد و از سویی روانی و زیبایی ادیبانـه متن نشان از نویسنده‌ای توانا دارد کـه بارها بارها متن خود را صیقل داده هست و تقریباً به منظور تمام لحظه‌های نمایش و بر پایـه شخصیت هر کدام از افراد آن، جمله هاو گفتگوهارا بـه زیبایی و طنازی خلق و انتخاب نموده است.
گلچینی از گفته‌های جامـه دار، امـیر و عزت ادوله خود بـه تنـهایی از نمونـه‌های قابل اعتنا و عرضه  ادبیـات امروز ما مـی‌تواند باشد
 صرفنظر از اجرا و روایت تاریخی، متن این نمایش از نظر ادبی چون پیکره‌ای تراشیده و زیباست کـه خواه ناخواه خود را بـه رخ بـه بیننده نمایش مـی‌کشد و در جذابیت و زیبایی کل کار بدون شک اثری مستقیم و قابل اعتنا داشته است، نمونـه چنین دقت و زیبا نویسی و صیقل دهی را شاید درون ادبیـات نمایشی ایران درون کارهای مرحوم رادی مـی‌توان سراغ گرفت
دوم: سالن نمایش و صحنـه آرایی
به واقع مـی‌توان گفت کـه تالار وحدت بهترین انتخاب به منظور نمایشی با چنین طراحی صحنـه پر ادوات و ریزه کاری‌های پر کار و رنگارنگ  بوده هست و طراحی صحنـه‌ها نیز دقیقاً هماورد متن بسیـار قوی و این تالار نمایش انتخاب شده است
از ظرافتهاو خلاقیت  درون زمـینـه طراحی و أجرای کل نمایش بر آب با ویژگی‌های خاص این نوع کار که تا اجرای هنرمندانـه، پر شکوه و نزدیک بـه واقعیت صحنـه‌هایی مثل تاجگزاری سلطان صاحبقران، صحنـه شکار، حرمسرا .... همـه و همـه نشانگر حضور تفکر و طراحی مبتنی بر اندیشـه و گروه اجرای صحنـه آرایی حرفه‌ای این نمایش است، تفکر پشتیبان این طراحی چنان دلفریب و چشم نواز هست کـه با چشمان بسته هم بشود حدس زد کـه اندیشـه علی رفیعی درون پشت این طراحی صحنـه جا خوش کرده  است
سوم:
طراحی لباس:
در طراحی لباس هم درجاتی از خلاقیت دیده مـی‌شود بـه گونـه‌ای کـه انگار  طراحان و مجریـان درون قسمت‌هایی بـه سمت کلیشـه‌های تاریخی تکراری نرفته‌اند و طرحی نو درون انداخته‌اند.
این ویژگی درون جاهایی هست که لباس‌ها سمبلیک انتخاب شده‌اند
یکی امـیر با ردای خاکستری صدارت و دیگری درباریـان وابسته با لباس‌های متحدالشکل سیـاه، دیگر از نقش‌های قجری تکراری خبری نیست، رداها جملگی پالتوهایی ساده هستند کـه در جریـان نمایش سوای پوشانندگانشان شخصیت پیدا مـی‌کنند، این طراحی البته بـه روانی صحنـه‌هایی مثل عزل امـیر -با بیرون آوردن ردای خاکستری -هم کمک شایـانی کرده است
نقاب‌های روی چهره‌ها نیز کـه به نوعی طراحی سمبولیک غیر واقعی مـی نمودنددر ألقای فضای دروغ وتزویر بدون نیـاز بـه حتی یک دیـالوگ از نقاط قابل توجه دیگر این طراحی ست
طراحی لباس ناصرالدین شاه و بانوان از مـهد علیـا و عزت الدوله و گلین گرفته که تا زنان حرمسرای ناصری هر چند ویژگی خاصی ندارد اما  درون حد متوسط و قابل قبول است
چهارم:
کارگردان و بازیگران
و کارگردان، علی رفیعی بار دیگر ثابت مـی‌کند کـه ترکیب بندی چیره دست هست که مـی‌تواند این حجم  بازیگر، رنگ، لباس،صحنـه‌های متفاوت و نور رااستادانـه درون هم بیـامـیزد و اثری چنین ممتاز و دیدنی بیـافریندو البته چه انتظار دیگری مـی‌شود داشت از او کـه استخوان درون این کار خرد کرده هست ودر تئاتر شاهکارهایی مثل شازده احتجاب و همـین خاطرات و کابوس‌های یک جامـه دار...(اجرای قبلی) را درون کارنامـه خود دارد
و بازیگران؛
بعضی انتخاب‌ها واقعاً خاص و ناب است:
سیـامک صفری: انگار آفریده شده هست تا نقش جامـه دار را هنرمندانـه ایفا کند، او روایتگر کل داستان هست و نام نمایش با رندی و هوشمندی از او وام گرفته شده است، تمام وجود او؛ صدای آرامبخش مؤثر، آرایش منعطف بدنی و تسلط او بر متن و صحنـه همـه و همـه  درون خدمت نمایش است، او درون اکثر لحظات نمایش بدون تلاش و زور زدن صاحب صحنـه هست و شایستگی خود را درون این مالکیت درون عین تواضع نشان مـی‌دهد، اغراق نخواهد بود اگر ذکر شود کـه نمایش بدون حضوراو-با یک دست لباس سفید!- چنین خوش آب ورنگ از آب درون نمـی‌آمد و چیزی کم داشت،
او چیره دستانـه آیینـه‌ای درون برابر بینندگان نمایش مـی‌گذارد کـه واقعیت خود را بـه نظاره بنشینند  و تنـها بـه یک دهشاهی شاهد سکنات أمـیر و حتی  جنازه‌اش باشند ...!!
مـهدی سلطانی: درون نقش امـیر کبیر توانا و مسلط است، او این توانایی را دارد کـه بینندگان نمایش رابه پایمردی و امـید امـیر کبیر مؤمن کند، با صدای رسا و بازی مثال زدنی خود آنان را همراه ایده‌ها و برنامـه‌های مـیرزا تقی خان به منظور ایران بنماید و  درون حسرت از دست چنان مردی بارها وبارها بـه گریـه وادارد، سلطانی درون این نمایش نقشش را خوب فهمـیده هست وبه کمال  زندگی مـی‌کند
و نسرین درخشان زاد: نقش او همانا همسر مـیرزا تقی خان و شاه است؛ عزت الدوله، این نقش درون کلیت خود که تا حدی نو و جدید است، عزت الدوله که تا قبل این نمایش نقشی اغلب  حاشیـه‌ای به منظور مخاطبان داستان‌های امـیرکبیر بوده هست که حالا و دراین نمایش بـه متن آمده هست و انصافاً این بازیگر -که نویسنده  این سطور حداقل کار دیگری از ایشان ندیده است-این بـه متن آمدن را بسیـار زیبا و قوی روایت مـی‌کند، بازی درخشان او خصوصاً درون صحنـه‌های تبعید و مرگ امـیر کبیر ومخاطب قرار تماشاگران قابل اعتنا و ستودنی است
و مـهدی جمالی، مصطفی ساسانی درون نقش‌های مـیرزا اقاخان و ناصرالدین شاه و البته سایر بازیگران همگی بازی‌های قابل قبول و به خاطر سپردنی درون قالب متن نمایش دارند
تنـها نکته شاید قدری قابل نقد مریم سعادت درون نقش مـهد علیـاست
این بازیگر با تجربه و تواناانصافا  تلاش مثال زدنی درون ایفای مـهد علیـا دارد و  البته لحظه‌های قابل توجه با بار طنز درون جای مناسب درون نمایش رقم مـی زند اما فیزیک مادرانـه تیپیک قصه‌های ایرانی  و چهره  مـهربان و منعطف   این بازیگر، جذابیت منفور، سبوعیت درون عین مادربودنو استحکام شخصیتی کـه از مـهد علیـا انتظار مـی‌رود را به‌دست نمـی‌دهد، سعادت گرچه تلاش و  تجربه‌اش  درون نمایش روشن و در روایت قسمت‌های مربوط بـه زندگی  مـهد علیـا در  نوع مدیریت او بر حرمسرای ناصرالدین شاهی بسیـار موفق است، اما درون قسمت مربوط بـه نقش سیـاسی و رهبری مـهد علیـا درون سلطنت قاجار چندان چنگی بدل نمـی‌زند
و درون انتها حتما گفت "خاطرات و کابوس‌های یک جامـه دار از زندگی و قتل مـیرزاتقی خان فراهانی"نمایشی هست که حتماً حتما دید، حتی به منظور چند بار، چون ویژگی‌ها، ظرایف و حرف‌هایی به منظور گفتن دارد کـه شاید همـه ان ها را درون یک بار دیدن  قابل جمع نباشد
نمایشی کـه بی اغراق نسبت بـه همالان خود درون بازار پویـای نمایش کشور یک سر و گردن بالاتر بـه نظر مـی‌رسد.
بابک خطی -طبیب کودکان




[تیوال | دیوار ناصر آویژه متأسفانه هنوز توجه جدی به تئاتر کودک نمی شود]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 29 Jun 2018 17:31:00 +0000



خبر درباره فرزانه ناز

حضور هنرمندان درون اجرای روز جهانی تئاتر نمایش “خواستگاران ...

هنرمندان نمایش “خواستگاران مـهری ناز شاه دخت دیـار سختستان” با دعوت از فرهیختگان و هنرمندان سرشناس کشورمان از جمله حسین محجوب، خبر درباره فرزانه ناز حبیب دهقان نسب، عنایت بخشی، کیـهان ملکی، هادی مرزبان، فرزانـه کابلی، اصغر همت، شیرین یزدان بخش،احمدرضا اسعدى، یـاسر موحد دبیر کل بنیـاد فردوسی و دکتر احمدی مشاور حقوقى ریـاست جمـهورى بـه استقبال روز جهانی تئاتر رفتند و با برگزاری مراسمـی بـه بزرگداشت این روز پرداختند.

نمایش “خواستگاران مـهری ناز شاه دخت دیـار سختستان” نوشته صبوره رنگرز و به کارگردانی عطاء الله کوپال از ۳ فروردین ماه ۱۳۹۷ که تا ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ درون تماشاخانـه سنگلج، ساعت ۱۸ بـه روی صحنـه مـی‌رود.

. خبر درباره فرزانه ناز . خبر درباره فرزانه ناز : خبر درباره فرزانه ناز




[حضور هنرمندان درون اجرای روز جهانی تئاتر نمایش “خواستگاران ... خبر درباره فرزانه ناز]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 08 Jul 2018 11:01:00 +0000



کنسرت صوتی معین

تیوال نمایش شیرهای خان بابا سلطنـه

📅  ۱۳ دی که تا ۱۹ اردیبهشت

⏰  ۲۱:۳۰

⏳  ۲ ساعت

💳 بها: ۲۵,۰۰۰، کنسرت صوتی معین ۳۵,۰۰۰ و ۴۵,۰۰۰ تومان

نویسنده و کارگردان: افشین هاشمـی

بازیگران: گلاب آدینـه، محمّدرضا مالکی، شـهرام مسعودی، علیرضا ناصحی، سروش طاهری، مـهرداد باقری، افشین هاشمـی، فاطمـه حیدری‌فر، مسیح کاظمـی، ریحانـه سلامت، الناز سلیمانی، احسان بیـات‌فر، مانیـا علیجانی، مـیلاد رمضانی‌ورجاوند، مـهدی پناهی، محمد دائی چین، مبین دودانگی، شـهروز زعفر، معین طاهری‌طاری، صابر گل‌محمّدی و مونا فرجاد


موسیقی: کنسرت صوتی معین گروه ول شدگان
تار: مـهران فلاحی
کمانچه: بهزاد حسن زاده
تمبک: محمد نوبهار، امـیرحسین انصافی
دستیـار گارگردان: مـینا صفدری
مدیر تولید: احسان بیـات‌فر‌
طراح صحنـه: احمد ساکت
ساخت دکور: اسدالله فراهانی
دستیـاران صحنـه: سعید قاسمـی، علی دولتیـاری
طراح لباس: نرمـین نظمـی
جامـه دار: هما خداجوی
چهره پرداز: نسرین آجرلو
عکس: مریم تخت کشیـان
ساخت تیزر: مـهیـار بهمنش
مدیر تبلیغات: مریم تخت کشیـان
مشاور تبلیغات: سارا حدادى (مکث)
تبلیغات مجازى: ایلیـا شمس (تئاتر بازها)
نور: محمد رسولی
طراح حرکت: حمـیدرضا جوکار
ساخت عروسک: هما خداجوی
ساخت صدا: عرفان یزدی

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۶ سال خودداری نمایید.

طرح بهای بلیت:
از ردیف ۱ که تا ۶: ۴۵،۰۰۰ تومان
از ردیف ۷ که تا ۱۱: ۳۵،۰۰۰ تومان
از ردیف ۱۲ که تا ۱۴: ۲۵،۰۰۰ تومان
بخش خارج از ظرفیت: ۲۵ هزار تومان

مکان نشانی: خیـابان نوفل‌لوشاتو، تقاطع خیـابان رازی
تلفن:  ۶۶۷۶۰۵۳۰-۶۶۷۵۱۰۴۶-۶۶۷۶۳۵۶۹
اخبار وابسته ویدیوهای وابسته
نمایش شیرهای خان بابا سلطنـه افشین هاشمـی 2018-01-03 2018-05-09
پردیس تئاتر شـهرزاد - سالن یک

خیـابان نوفل‌لوشاتو، تقاطع خیـابان رازی

4.28 از 5 بر اساس 165 امتیـازدهی


. کنسرت صوتی معین . کنسرت صوتی معین




[تیوال نمایش شیرهای خان بابا سلطنـه کنسرت صوتی معین]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 24 Jul 2018 06:38:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com